غریبانه
وقتی منصور حلاج را میبردند تا بر دار کنند صدهزار آدمی گرد آمدند.نقل است که درویشی در آن میان از او پرسید که عشق چیست؟ گفت امروز ببینی و فردا ببینی و پس فردا ببینی!!!!!! آن روزش بکشتند و دیگر روزش بسوختند و سوم روزش به باد دادند.
نوشته شده در شنبه 92/8/4ساعت
11:52 صبح توسط نسترن نامدار| نظرات ( ) |